Article 2
ﺗﺎﺭﯾﺦ ﺗﻮﻟﺪﺕ ﻣﻬﻢ ﻧﯿﺴﺖ؛ ﺗﺎﺭﯾﺦ "ﺗﺒﻠﻮﺭﺕ " ﻣﻬﻤﻪ!ﺍﻫﻞ ﮐﺠﺎ ﺑﻮﺩﻧﺖ ﻣﻬﻢ ﻧﯿﺴﺖ، "ﺍﻫﻞ ﻭ ﺑﺠﺎ " ﺑﻮﺩﻧﺖ ﻣﻬﻤﻪ !ﻣﻨﻄﻘﻪ ﺯﻧﺪﮔﯿﺖ ﻣﻬﻢ ﻧﯿﺴﺖ، "ﻣﻨﻄﻖ ﺯﻧﺪﮔﯿﺖ " ﻣﻬﻤﻪ
View Articleدلم هوای دیروز را کرده...
راستی خدادلم هوای دیروز را کردههوای روزهای کودکی رادلم میخواهد مثل دیروز قاصدکی بردارمآرزوهایم را به دستش بسپارم تا برای تو بیاورددلم میخواهد دفتر مشقم را باز کنم و دوباره تمرین کنمالفبای زندگی...
View ArticleClik here to view.
گفتگو با خدا...
خواب دیدم در خواب با خدا گفتگویی داشتم.خدا گفت: پس میخواهی با من گفتگو کنی؟گفتم: اگر وقت داشته باشید.خدا لبخند زد و گفت: وقت من ابدی است. چه سوالاتی در ذهن داری که میخواهی بپرسی؟پرسیدم: چه چیز بیش از...
View Articleای کاش من همیشه کودک می ماندم...
اگر من بزرگ نمی شدم ، پدر بزرگ هنوز زنده بوداگر من بزرگ نمی شدم ، کودک کودکی ام هنوز در حیاط بازی می کرداگر من بزرگ نمی شدم ، موهای پدر و مادرم سفید نمی شداگر من بزرگ نمی شدم ، مادر بزرگ در ایوان خانه...
View ArticleClik here to view.
خداحافظ کیا شاه! روزی که چشم فوتبال خیس شد
پرسپولیس نیوز : گاهی قلم شرمگین بی‌جانی نفرینی‌اش است. گاهی احتیاج دارد فریاد بکشد، اما زورش نمی‌رسد، گاهی دوست دارد بی‌ریا گریه کند، اما دلش را ندارد. روزی که عزیزی را از تو دور می‌کنند، روزی که رفیق...
View ArticleClik here to view.
حسابی دلم هوایش را کرده...
میخواهم از کسی بنویسم که حسابی دلم هوایش را کرده، از کسی که زندگی بدون او یعنی تباهی و پوچی...از کسی که فراموشیش کار هر روزمان شده، کسی که با تمام نشانه های زیبای وجودیش خیلی غریبانه در دل ها نشسته...
View ArticleClik here to view.
Clik here to view.
من که می‌فهمم اون پدرمه...
مکالمه به یادماندنی نادر و سیمین در جدایی نادر از سیمین-ایشون یه دلیل برای من بیاره چرا باید تو این موقعیت پاشیم بریم خارج؟-تو یه دلیل بیار چرا باید بمونیم؟-من هزار تا دلیل برات میارم.-یکی‌شو...
View ArticleClik here to view.
کودک درون من به سن بلوغ نرسیده پیر شد...
نمیدانم چرااما هنوز آهنگهای نوار کاست را با یک شوق خاصی گوش میدهم..هنوز هم دوست دارمچمدان خاک گرفته ی کنج انباری را باز کنمخیره شوم به بلوز کاموایی که یقه اش بر اثر سوختگی نارنجی رنگ شدهتا یادم نرود...
View Articleزندگی...
دو روز مانده به پایان جهان تازه فهمید که هیچ زندگی نکرده است.تقویمش پر شده بود و تنها دو روز، تنها دو روز خط نخورده باقی بود.پریشان شد و آشفته و عصبانی نزد خدا رفت تا روزهای بیشتریی از خدا بگیرد. داد...
View Article
